یا قمر بنی هاشم
زمين افتاد،حسين(ع)بر دوش آن حضرت جهيد وگريه كرد پيامبر(ص) به او فرمود:« پدر و مادرم به فدايت چرا گريه ميكني؟» حسين عليه السّلام عرض كرد:«اي پدر!امروز تو را به گونه اي محزون وگريان ديدم كه هرگز تو را چنين نديده بودم» پيامبر(ص)فرمود: «پسرم!امروز از ملاقات شما بسيار شادمان شدم كه هرگز چنين شاد نشده بودم،حبيبم جبرئيل نزد من آمد وبه من خبر داد كه شما كشته مي شويد،و محل قتل شما دور از همديگر است،از اين رو محزون شدم ودعا كردم .و از خدا براي شما تقاضاي خير نمودم»
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1398
ساعت
15:32 توسط Soltan|
By Ashoora.ir & Night Skin